{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
اگر بی خبر باشیم، بی گناه هستیم؟ آیا آدم ابلهی كه بر اریكه ی قدرت تكیه زده است، تنها به بهانه ی نادانی، از هر گونه مسئولیتی به دور است؟
زمانی كه قلب، لب به سخن می گشاید شایسته نیست كه خِرد خُرده بگیرد
لباس نظامی آن چیزی است كه ما برنمی گزینیم، بلكه برای ما تعیین می شود و این همانا ثبات كل در برابر بی ثباتی فرد است.
بزرگترین عشق، سرانجام به مجموعه ای از یادگارهای بی رونق كاهش می یابد.
روح رمان، روح پیچیدگی است. هر رمان به خواننده می گوید: «چیزها پیچیده تر از آن اند كه تو می اندیشی.»
آینده همیشه نیرومندتر از اكنون است. در حقیقت، این آینده است كه درباره ی ما به داوری خواهد نشست و بی شك بدون هیچ گونه شایستگی.
با عمل است كه انسان از دنیای تكراری روزانه - جایی كه همه شبیه یكدیگرند - بیرون می آید، با عمل است كه انسان خود را از دیگران متمایز می كند و فرد می شود.
هر لحظه ای نمایانگر جهانی كوچك است كه ناگزیر در لحظه ی بعدی فراموش می شود.
مهربانی به معنای ایجاد فضایی مصنوعی است كه در آن با دیگری، باید همچون كودك رفتار شود
سرنوشت همچون گلوله ی آهنینی است كه بر مچ پای ما بسته شده باشد.
در سلسله مراتب هنرها، این موسیقی است كه جای نخست را می گیرد.
تاریخ نگار، تاریخ جامعه را می نویسد نه تاریخ انسان را.
هرگز نمی توان عملی را كه یك بار از دست ما خارج شده است، دوباره در دست گرفت.
انسان و جهان همچون حلزون و صدف اش به یكدیگر پیوسته اند: جهان و انسان تفكیك ناپذیرند، جهان گستره ی انسان است و بتدریج كه جهان تغییر می كند، هستی نیز تغییر می یابد.
هستی، آنچه روی داده است نیست؛ هستی، عرصه ی امكانات بشری است؛ هر آنچه انسان بتواند آن شود، هر آنچه انسان بتواند واقعیت بخشد.
هركس، اعم از سیاستمدار، فیلسوف و دربان، به درستی سخن خود باور دارد.
اگر بی خبر باشیم، بی گناه هستیم؟ آیا آدم ابلهی كه بر اریكه ی قدرت تكیه زده است، تنها به بهانه ی نادانی، از هر گونه مسئولیتی به دور است؟
زمانی كه قلب، لب به سخن می گشاید شایسته نیست كه خِرد خُرده بگیرد
لباس نظامی آن چیزی است كه ما برنمی گزینیم، بلكه برای ما تعیین می شود و این همانا ثبات كل در برابر بی ثباتی فرد است.
بزرگترین عشق، سرانجام به مجموعه ای از یادگارهای بی رونق كاهش می یابد.
روح رمان، روح پیچیدگی است. هر رمان به خواننده می گوید: «چیزها پیچیده تر از آن اند كه تو می اندیشی.»
آینده همیشه نیرومندتر از اكنون است. در حقیقت، این آینده است كه درباره ی ما به داوری خواهد نشست و بی شك بدون هیچ گونه شایستگی.
با عمل است كه انسان از دنیای تكراری روزانه - جایی كه همه شبیه یكدیگرند - بیرون می آید، با عمل است كه انسان خود را از دیگران متمایز می كند و فرد می شود.
هر لحظه ای نمایانگر جهانی كوچك است كه ناگزیر در لحظه ی بعدی فراموش می شود.
مهربانی به معنای ایجاد فضایی مصنوعی است كه در آن با دیگری، باید همچون كودك رفتار شود
سرنوشت همچون گلوله ی آهنینی است كه بر مچ پای ما بسته شده باشد.
در سلسله مراتب هنرها، این موسیقی است كه جای نخست را می گیرد.
تاریخ نگار، تاریخ جامعه را می نویسد نه تاریخ انسان را.
هرگز نمی توان عملی را كه یك بار از دست ما خارج شده است، دوباره در دست گرفت.
انسان و جهان همچون حلزون و صدف اش به یكدیگر پیوسته اند: جهان و انسان تفكیك ناپذیرند، جهان گستره ی انسان است و بتدریج كه جهان تغییر می كند، هستی نیز تغییر می یابد.
هستی، آنچه روی داده است نیست؛ هستی، عرصه ی امكانات بشری است؛ هر آنچه انسان بتواند آن شود، هر آنچه انسان بتواند واقعیت بخشد.
هركس، اعم از سیاستمدار، فیلسوف و دربان، به درستی سخن خود باور دارد.
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}